ترجمه ی پیشرفته 1 / (Doll’s Fiction) ترجمه ی متن صفحه ی 60
ترجمه ی پیشرفته 1 / (Doll’s Fiction) ترجمه ی متن صفحه ی 60
دال در طول 6 ماه اخیر عمرش چیزی را فهمیده بود. در واقع یاد گرفته بود که هرکس با تصورات خیالی خودش زندگی می کند، گویا از خود داستانی خیالی ای می سازد و به دیگران نشان می دهد، در واقع آن گونه که او وانمود می کند، نیست.
فکر می کند که همه حرفهای او را باور می کنند یا حداقل داستانهای خیالی او را قبول دارند. دال نمی دانست آیا دیگران وقتی به سن معینی می رسند این را می دانند یا نه، ولی گمان می کرد که آنها می دانند، فقط به کسی نمی گویند. ظاهرا درستش هم همین است. اگر آنها درباره ی داستانهای خیالی شان به دیگران بگویند دیگر داستانهای خیالی شان درست از آب در نمی آید. هرکس لازم است که خودش آن را بداند و وانمود کند که یاد نگرفته است.
اولین تجربه ی شخصی دال از 6 ماه پیش در مبارزه ی بوکسی که با کورپورال جنکس، قوی ترین و خشن ترین مرد روی زمین داشت، شروع شد. آنها بی وقفه با هم جنگیدند و هیچ کدام حاضر به تسلیم شدن نبود تا زمانی که سرانجام به بهانه ی خستگی مبارزه را متوقف کردند. ولی توقف مبارزه به دلیل خستگی نبود، بلکه به خاطر این بود که دال متوجه این حقیقت شده که حریفش به اندازه ی خودش عصبانی شده است. همین که در حریفش آن را دید به این فکر کرد همه همین طوری اند.
این ترجمه، ترجمه ای کاملا دانشجویی ( ) است و صرفا جهت راهنمایی ارائه شده...