سلام علیکم!

خب یک راست برم سر اصل مطلب....

سوالی که در این پست مطرحه و پاسخی بسیار طولانی داره اینه که در کلاس نقد ادبی روز یک شنبه مورخ ۱۷ مهرماه چه گذشت؟؟؟ فی سبیل الله جزوه ی گرانمایه را در اختیار رفیقان موافق بسیار عزیز قرار می دهیم!

خب می دونید که آقای پلیتو(plato) کی بودن؟ همون افلاطون خودمون دیگه! فیلسوف بزرگ یونانی که تقریبا ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح روی این کره ی خاکی تنفس می کرده بنده خداایشون نظریه ای داشتن مبنی بر اینکه شعر و ادبیات خطرناکه! جیزه! حالا چرا افلاطون با وجود نبوغ و علاقه ای که در زمینه ی شعر و ادبیات داشته این نظریه رو مطرح کرده عرض می کنم خدمتتون...

البته ایشون در زمینه ی نقد فعالیت نمی کردن ولی نظریه ای که مطرح کردن دیگه نوعی نقد محسوب میشه.... استاد تاکید داشتن شرایط زندگی...تاریخی که زندگی می کرده( زیر ۵۰۰سال قبل از مسیح) حکومت آن دوران( در رم باستان) و مردم اون دوره در نظریه ی ایشون نقش موثر داره....

حالا آقای افلاطون چرا شعر؟؟؟ نور به قبرش بباره! خب فرزندم چون شعر یک ژانر غالبه...یک ژانر قدیمی و کهنه...حتی از نثر هم قدیمی تره و در اون زمان حتی دراما هم در قالب شعر عرضه می شده و این نظریه روی هم رفته ریشه در کهن بودن شعر داره....

اندکی هم در مورد بک گراند تاریخی رم و یونان باستان باید بدونیم...در اون زمان آیین مسیحیت وجود نداشته اونها به خدا و چه بسا خدایانی اعتقاد داشتن...و کلا واسه هر پدیده ای خدا داشتن مذهب و خدایان رو حکومت تعیین می کرده و اگه کسی این خداها رو عبادت نمی کرد در حقیقت خلاف قوانین حکومت و مذهب بوده . ولی این چند خدایی و این نوع مذهب با گذشت زمان و با حرکتی تدریجی رو به زوال و نابودی میره که دیگه جزئیاتش به ما ربطی نداره اما نکته اینجاست که این زوال در اثر علاقه ی مردم مدیترانه به فلسفه و هنر بوده و مذهب جدید هم درست در این ایام پدید اومده...

یک فلسفه ی سنتی هست که میگه شاعر معلم بشره به علت زمینه ی انسانیت و مفاهیمی که در شعر مطرح می کنه و ما بازتاب اینگونه مفاهیم رو در شعر شاعر خواهیم دید....اما افلاطون اینطور فکر نمی کنه... از نظر ایشون اون زوال.. تغییر  یا شیفتی که در مذهب پدید اومده به معنای پایانه...از نظر ایشون شاعرا نه تنها معلم جامعه نیستن  بلکه بسیار خطرناکن! افلاطون چیزی درک کرده که بعدها تولستوی هم درک می کنه...میگه ادبیات با اینکه دیلایت فوله و پتانسیل اون بالاست ولی....

نظریه ی افلاطون از چهار جنبه بررسی میشه که در پست بعد انشاالله به سمع و نظرتون خواهم رسوند