واژگان متن allegory صفحه های اول تا سوم

نزدیک 165 واژه

تمثیل

allegory

روایت ، حکایت ، داستان

narrative

عامل

agent

کنش داستانی

action

زمینه ، فضا ، حال و هوا

setting

معنی دادن

make sense

درست کردن ، ایجاد کردن ، سر هم کردن

contrive

دلالت کردن ، نشان دادن ، بیان کردن

signify

مربوط ، متناظر ، همبسته

correlated

مفهوم

concept

رویداد

event

گونه ، نوع

type

تاریخی

historical

سیاسی

political

شخصیت

character

به صورت تمثیلی بیان کردن

allegorize

شخصیت ، شخص برجسته ، چهره

personage

توراتی ، انجیلی

biblical

طرح ، هسته ، پی رنگ

plot

بحران

crisis

معاصر

contemporary

انتزاعی

abstract

آموزه ، تعلیم

doctrin

جمع ِ thesis ، نظریه ها

theses

دنبال کردن

sustain

ظاهر شدن، پدید آمدن،وجود داشتن

exist

فقط ، تنها

merely

بخش ، قسمت

episode

رو به رو شدن با

encounter

[نامشروع] زنای با محارم

incestuous

رابطه، ارتباط

relationship

بهشت گم شده [اثرِ جان میلتون]

Paradise Lost

کوتاه، خلاصه، گزیده

brief

چشم انداز دل پذیر، صحنه ی بی حرکت

tableau

متن

passage

مرثیه، رثا

elegy

حومه، بیرون شهر

country

گورستان کلیسا، صحن کلیسا

churchyard

افتخار، احترام،آبرو،نام نیک

honour

خشمگین شدن

provoke

تملق، چرب زبانی

flattery

آرام کردن

sooth{e}

تیره؟

dull

تشخیص

personification

هستی، موجودیت

entity

حسن، خوبی،پاکی

virtue

فساد، عیب، زشتی

vice

روشن، آشکار

explicit

زائر

pilgrim

نجات، رستگاری

salvation

انجیل نویس(= هر یک از چهار نویسنده ی انجیل که عبارت اند از: متی، مرقس، لوقا و یوحنا)

Evangelist

فرار کردن، گریختن

flee

خرابی، ویرانی

destruction

به سختی، با زحمت

laboriously

آسمانی، ملکوتی

celestial

وفادار

faithful

امیدوار

hopeful

غول نومیدی

Giant  Despair

مرداب

slough

اندوه، نومیدی

despond

دره

valley

سایه

shadow

تکبر،غرور، خودپسندی

vanity

بازار           

fair

تنها

solitary

مشاهده کردن

espy off

دور، از دور

afar

خوشی، خوش بختی

hap

اقامت کردن، زندگی کردن

dwell

(p. dwelt)

نزدیکِ ، در این نزدیکی

hard by

که از آن جا

whence

به کار گرفتن

employ

نوع ادبی

literary form

نوع ادبی، ژانر

genre

نثر

prose

سرزمین پریان

Faerie

پیوند دادن، ادغام کردن

fuse

اخلاقی

moral

نظم، شعر

verse

عاشقانه

romance

سفر دریایی

voyage

طنز

satire

فلسفی

philosophical

فضل فروشی

pedantry

قصیده، چکامه

ode

شاعرانه

poetical

غنایی

lyric

شعر

poem

نقد

criticism

ارزش، اعتبار

dignity

تصور خلاقانه

creative imagination

گوناگون

various

توجه کردن، تلقی کردن

regard

منسجم، یکپارچه،پیوسته

coherent

شرایط

circumstances

داستان(معمولا از زبان حیوانات)

fable

مثال آوردن

exemplify

اصل

principle

رفتار

behavior

نتیجه

conclusion

لطیفه، طنز

epigram

جانور، حیوان

beast

آشنا

familiar

 

روباه

fox

 

انگور

grapes

 

بیهوده

vainly

 

به کار گرفتن

exert

 

فریب، نیرنگ

wiles

 

آویزان کردن

hang

 

دور از، فراتر از

beyond

 

دسترس

reach

 

ترش

sour

 

کوچک شمردن، خوار دانستن

belittle

 

نسبت دادن

attribute

 

یونانی

Greek

 

بَرده

slave

 

با مزه

witty

 

اخیر

recent

 

گسترش دادن

expand

 

حکایت، داستان [به تعریف اصلیِ آن در متن مراجعه شود]

parable

 

ضمنی، تلویحی

implicit

 

مشروح، مفصّل

detailed

 

شباهت، همانندی

analogy

 

جزء، بخش

component

 

آدم نیکوکار، شخص خیّر

Samaritan

 

ولخرج

prodigal

 

انجیر

fig

 

لوقا[= از انجیل نویسان]

Luke

 

تاکستان

vineyard

 

گذشته ی seek (جست و جو کردن)

sought

 

نگهبان

dresser

 

نگریستن

behold

 

cumber خراب کردن + eth گونه ی قدیمی es نشانه ی سوم شخص مفرد در فعل مضارع

معنی کلی: خراب کند

cumbereth

 

کندن

dig

 

کود دادن

dung

 

میوه دادن

bear

 

[قدیمی] تو

thou=you

 

گونه ی از shall برای دوم شخص مفرد

(در این جا) می توانی

shalt

 

حکایت، نمونه [به معنی اصلی در متن مراجعه شود]

exemplum

(pl: exempli)

 

وعظ، اندرز

sermon

 

مبلّغ

preacher

 

کشیش آمرزنده

pardoner

 

طمع، آز

greed

 

ریشه

root

 

بدی، شر

evil

 

بیان کردن، گنجاندن

incorporate

 

خوش گذران، عیّاش

reveler

 

تصمیم گرفتن

set out

 

توده، کُپّه

heap

 

منحصر

sole

 

مالکیت

possession

 

گنج

treasure

 

گسترش

extension

 

به کار بردن

apply

 

افسانه، داستان

tale

 

توصیه، تشویق

exhortation

 

خروس

chanticleer

 

کوشش

effort

 

متقاعد کردن

persuade

 

شکّاک

skeptical

 

رؤیا

dream

 

خبر دادن، حکایت کردن

forebode

 

فاجعه

disaster

 

 

(تا پایان صفحه ی سوم)

 



تمثیل


تمثیل، روایتی است که در آن کنش داستانی و عاملان آن – و گاه زمینه – نه تنها برای معنی دادن، بلکه برای دلالت کردن بر گروهی از افراد، اشیا ، مفاهیم یا رویدادهای همبسته کنار هم قرار گرفته اند. تمثیل به دو گونه ی اصلی تقسیم می شود:

1- تمثیلِ تاریخی و سیاسی که در آن شخصیت ها و کنش داستانی نشان دهنده ی چهره ها و رویدادهای تاریخی اند. بنابراین در «آبسالوم و آکیتوفل» (1681) نوشته ی «درایدِن» ، «شاه دیوید» نمادِ چارلزِ دوم، «آبسالوم» نمادِ پسر واقعیِ او، دوکِ مونموث، و پی رنگِ انجیلیِ داستان، تمثیلی از بحران سیاسی در انگلستانِ آن روزگار است.

2- تمثیلِ اندیشه ای که در آن شخصیت ها نشان دهنده ی مفاهیمِ انتزاعی اند و طرح داستان در خدمت انتقالِ یک آموزه یا دیدگاهِ ویژه است.

هر دوگونه ی تمثیل ممکن است یا در طولِ یک اثر دنبال شوند ( چنان که در «آبسالوم و آکیتوفل» و «راه پیماییِ زائر؟» (1678) نوشته ی «بونین») یا تنها به عنوان بخشی از داستان در یک اثرِ غیرتمثیلی ظاهر شوند.

نمونه ای از تمثیلِ بخشی، رویاروییِ شیطان است با دخترش«گناه» و نیز با مرگ – پسری که از رابطه ی نامشروعِ آن دو[= زنای با محارم] زاده شده است- در «بهشتِ گمشده» [ اثرِ جان میلتون]. نمونه ای دیگر- که کوتاه و مختصر است و بیش تر به صحنه ای بی حرکت و چشم اندازی دل پذیر می ماند تا روایتی پرورده- متنی  است در «مرثیه ی نوشته شده در گورستان کلیسای بیرونِ شهر» اثرِ «گری»:

آیا صدای افتخار می تواند غبارِ سکوت  را به خشم آورد

یا چرب زبانی، گوشِ سرد و تیره ی مرگ را تسکین دهد؟

ابزار اساسی در تمثیلِ اندیشه ای، جان بخشی به موجودیت های انتزاعی مانند پاکی و زشتی، حالات روحی و انواع شخصیت هاست. در تمثیل های آشکارتر، چنین ارجاعی با نامِ شخصیت تصریح می شود. بنابراین «راه پیماییِ زائر؟» اثر «بونین» تمثیلی از     آموزه های رستگاری مسیحی است با بیان این که کریستین چگونه پس از آگاه شدن به وسیله ی انجیل نویسان، از شهرِ ویرانی می گریزد و راهش را به سختی به سوی شهر آسمانی می یابد؛ در راه با شخصیت هایی چون «وفادار» ، «امیدوار» و «غولِ نومیدی»  رو به رو می شود، از جاهایی چون «مردابِ اندوه»، «درّه ی سایه ی مرگ» و «بازارِ خودپسندی» می گذرد. بخشی از اثرِ وی، ماهیت یک فرآیند تمثیلی آشکار را نشان    می دهد:

         هنگامی که کریستین داشت تنها قدم می زد، دید کسی از دور در حالی که از عرضِ میدان عبور می کند، برای دیدن او می آید. خوش بختی شان این بود که فقط یک دیگر را هنگامی       می دیدند که از مسیر یک دیگر می گذشتند. نامِ آن مرد «وردلی وایزرمن» بود. وی در شهر «کارنال پالِسی»، شهری بسیار بزرگ، سکونت داشت و نیز اهلِ جایی در نزدیکیِ زادگاهِ کریستین بود.

 

تمثیل، راهبردی است که ممکن است در هر نوع ادبی یا ژانری به کار گرفته شود.     «راه پیمایی زائر؟» تمثیلی اخلاقی و مذهبی است در قالب نثرِ روایی؛ «ملکه ی سرزمین پریان» اثر «اسپنسر» آمیزه ای از تمثیل های اخلاقی، مذهبی، تاریخی و سیاسی است در قالب شعر عاشقانه؛ دفترِ سومِ «سفرهای گالیور» (نوشته ی سوئیفت) [ سفر دریایی به لاپوتا و لاگودو] طنزی تمثیلی است که در وهله ی نخست، بر ضدّ فضل فروشیِ فلسفی و علمی نگاشته شده است و «چکامه ای درباره ی شخصیت شاعرانه» ، اثر ویلیام کالینز شعر غنایی    رسمی ای است که موضوعی را درباره ی نقد ادبی به صورت تمثیلی بیان می کند: ماهیت، اعتبار و توانایی تصورِ خلاقانه ی شاعر.

انواع ادبی گوناگون که در آن ها مجموعه ای یک پارچه از شرایط  – که زنجیره ای ثانوی از معانیِ همبسته را نشان می دهد- روایت می شود، ممکن است به عنوان انواع ویژه ی تمثیل تلقی شوند. «فابِل[=داستانک؟]» داستانی کوتاه است که نظریه ای اخلاقی یا اصلی از رفتار انسانی را معمولا در نتیجه گیری اش نشان می دهد. این نتیجه را خودِ راوی یا یکی از شخصیت ها در قالب لطیفه بیان می کنند. رایج ترین نوع داستانک ، داستانکِ حیوانات است که در آن حیوانات ، مانندِ گونه های انسانی ای که نماینده ی آن ها هستند، سخن می گویند و عمل می کنند. در داستانکِ آشنای «روباه و انگور»، روباه – پس از به کارگیری فریب های بیهوده برای دستیابی به انگورهای آویزان شده ی دور از دسترسش- نتیجه می گیرد که شاید آن ها ترش باشند! نکته ی اخلاقی این است که انسان، چیزی را که نمی تواند به دست آورد، کوچک می شمارد.

نخستین مجموعه ی داستانک های حیوانات به «اِزوپ»، بَرده ای یونانی در سده ی ششم پیش از میلاد، منسوب است. در سده ی هفدهم، مردی فرانسوی به نام «جین دو لافونتن»، مجموعه ای از داستانک های بامزه در قالب شعر نوشت که نمونه های کهنِ این نوع ادبی به شمار می آیند. « داستان کشیشِ راهبه» اثر «شوسر» (داستان خروس و روباه) نمونه ای از داستانک های حیوانات است.

جان گِی مجموعه ای از داستانک ها را در سده ی هجدهم نوشت. «داستانک هایی برای روزگار ما»(1940) اثر «جیمز توربر» نمونه ای از مجموعه داستانک های اخیر است. جورج اورول، در «مزرعه ی حیوانات»(1945) داستانک حیوانات را به گونه ی طنز   دنباله دار درباره ی شرایط اجتماعی روزگار ما گسترش داد.

«پارابل[=حکایت؟]» روایتی کوتاه است که برای تاکید بر شباهتِ ضمنی ولی مشروح میان اجزای خود و یک دیدگاه یا آموزه که راوی می کوشد برای ما به ارمغان آورد، عرضه می شود. حکایت یکی از ابزارهای مورد علاقه ی مسیح به عنوان یک آموزگار است.  نمونه ای از حکایت های مسیح، حکایتی است با نام «مرد نیکوکار و پسرِ ولخرجش». در این جا بخشی از حکایت مسیح درباره ی درخت انجیر را می آوریم       ( انجیل لوقا؛ 13، 6-9):

       وی هم چنین این حکایت را فرمود:

مردی درخت انجیری داشت که آن را در تاکستانِ خویش کاشته بود. [هرسال] می آمد و از آن، میوه می جُست و چیزی نمی یافت. پس به نگهبان تاکستانش گفت: « بنگر، سه سال است که من به جست و جوی میوه از این درخت انجیر می آیم و چیزی نمی یابم. این درخت را ببُر. چرا این درخت، زمین را تباه کند؟

نگهبان در پاسخ به او گفت: «سرورم! آن را امسال نیز رها کنید تا زمانی که پیرامونش را بکَنم و کودش دهم. اگر میوه داد که هیچ؛ اگر نداد، از آن پس می توانید آن را ببُرید.»

«اکسمپلوم[=نمونه؟]» داستانی است که به عنوان جانشین ویژه ای برای متن معمولیِ وعظ و اندرز گفته می شود. این ابزار در قرون وسطا بسیار رواج داشت و مجموعه هایی گسترده از «نمونه» ها برای استفاده ی مبلّغان مذهبی فراهم آمد. داستان «کشیشِ آمرزنده» نوشته ی شوسر که نظریه ی «آز، ریشه ی همه ی بدی هاست» را تبلیغ     می کند، دربرگیرنده ی داستانِ سه عیّاش است که تصمیم می گیرند مرگ را بیابند. اما به جای آن ، توده ای از طلا می یابند؛ سپس یک دیگر را در تلاش برای دستیابی به مالکیتِ منحصرِ گنج به قتل می رسانند. اصطلاح «نمونه» توسّعا" به داستان هایی که توصیه ای رسمی اما غیر مذهبی را نیز بیان می کنند، اطلاق می شود. بنابراین شوسر در «خروس» از فنّ مبلّغان برای بیان ده «نمونه» بهره می گیرد و در این «نمونه»، بیهوده می کوشد تا همسرِ شکّاک خود [ دِیم پرتلوت «مُرغه!»] را متقاعد کند که « کابوس ها از فاجعه حکایت دارند.».


منبع   :    تارنگار پارسی منوچهر فروزنده فرد